خاطرات تلخ و شیرین ما؛ نازی کوچولو و حاجی فیروز هفت سین برکت 1391
توی جشن هفت سین همه بچه ها خوشحال بودن و بهشون خوش می گذشت.
اما نازی کوچولومون زیاد حالش خوب نبود و تب داشت. بردمش طبقه بالا تا کمی استراحت کنه. حاجی فیروز جشنمون هم اونجا بود. نازی ازش پرسید:چه جوری صورتتو سیاه کردی؟
فکر کردم براش جالبه. حاجی فیروز براش توضیح داد که از یه ماده ای استفاده می کنه که بازیگرای تلویزیون استفاده می کنن.
بعد حاجی فیروز از نازی راجع به کارش پرسید. نازی گفت که خواهرش گدایی می کنه و خودشو پدرش میرن تو خیابون. پدرش می خونه و نازی حاجی فیروز میشه و می رقصه!
نازی گفت که صورتشو با ذغال سیاه می کنه!
من و حاجی فیروز تازه متوجه شدیم که چرا سیاهی صورت حاجی فیروز برای نازی مهمه!
سرما خوردگیش هم به خاطر سرمای این چند شبه.
نمی دونم اما شاید حاجی فیروز جشنمون برای نازی یاد اور سرمای خیابون و نگاه منتظر به دستهای مردم باشه.شاید.....
---
زهرا؛ مربی مهد خانه علم دروازه غار
- ۹۱/۰۱/۰۲